لهو:
لهو از پربسامدترین واژگان این حوزه است که مجادلات فکری زیادی را برانگیخته است. در این جا به ابعاد فقهی آن می پردازیم:
شیخ انصاری در ضمن بیان حکم فقهی لهو، همه معانی محتمل لهو می نویسد:
«اخبار وارده در حرمت لهو بسیارند، لکن اشکال در معنای لهو است. اگر لهو، آن گونه که برخی از اهل لغت ادعا کرده اند، به معنی مطلق لعب(بازی و سرگرمی) باشد ، قول به حرمت آن شاذ و مخالف مشهور و سیره عقلاست. اگر مراد از لهو، همچون رقص و کف زدن، زدن با تشت و هر آنچه را که آلات لهو موجب شوند، شامل می گردد».(شیخ مرتضی انصاری، کتاب المکاسب، ج1 ص 152).
برخی نیز لهو را به معنای خوش گذرانی و عمل بازدارنده و غافل کننده از یاد خداوند تفسیر کرده و مطلق لهو را محکوم به حرمت نمی دانند.( میرزاجواد تبریزی، استفتائات جدید، ج 1 ص 494) لازم به ذکر است که شیخ انصاری علاوه بر داشتن اثر فرح و شادی، انبعاث از قوه شهوانی (لذت جویی) را نیز در تعریف لهومِ محرم قید کرده است.
باید گفت که واژه لهو در روایات بر اشتغال به امور دارای فایده عقلایی نیز اطلاق شده است. برای مثال، طبق روایتی، پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: «كُلُّ لَهْوِ الْمُؤْمِنِ بَاطِلٌ إِلَّا فِي ثَلَاثٍ فِي تَأْدِيبِهِ الْفَرَسَ وَ رَمْيِهِ عَنْ قَوْسِهِ وَ مُلَاعَبَتِهِ امْرَأَتَه.»(الكافي (ط – الإسلامية) / ج5 / 50) هر لهوی که مومن انجام می دهد باطل است، جز در سه مورد : تربیت اسب، تیراندازی و اختلاط باه همسر. طبق این روایت، هر فعل دارای منفعت عقلایی و عاری از آثار سوء، حتی با فرض داشتن عنوان لهو، مجاز خواهد بود.
طبق روایتی امام باقر ع می فرمایند: لهو مومن در سه چیز است کام جویی از همسر، شوخی با دوستان و اقامه نماز شب. اطلاق لهو بر نماز شب احتمالا به دلیل شادی آفرینی و لذت زایی آن است. لازم به ذکر است که عنوان «لهوالحدیث» در برخی روایات به غنا، شرب خمر و مطلق لهویات تفسیر شده است، و نکته قابل توجه اینکه ملاک حرمت این نوع لهو، طبق ذیل آیه « لیضل عن سبیل الله» گمراه سازی مردم است . از این رو هر فعالیت لهوی اگر به چنین نتیجه ای یعنی گمراهی یا بازداشتن از یاد خدا منجر شود، حرام و ممنوع است. بنابراین ملاک این حرمت ، اثر و نتیجه مترتب است نه صرف لهو بودن.
برخی دیدگاه در مورد لهو به صورت اختصار عبارتند از:
- «اللهو ما الهی عن ذکر الله» لهوی آن چیزی است که از هدف شایسته که توجه به خداست باز می دارد.
- فعل لهوی، فعل ناشی از سرمستی، هواخواهی، خوشگذرانی و لذت جویی است.
- فعل لهوی، فعلی است که گاه به دلیل منقصت ذاتی و گاه به دلیل افراط در آن ، فرد را از انجام امور نسبتا شایسته تر و بایسته تر، باز می دارد.
- حکم فقهی و اخلاقی لهو نه تابع لهویت صرف ، که بیشتر تابع «مایلهی عنه» است.
- فعل لهوی، گاه علاوه بر بازداشتن از امر مهم که یک حیثیت نسبی و مقایسه ای است ، نتایج و کارکردهای فی نفسه مخربی را متوجه فرد و جامعه می سازد. قدر متیقن ، مراد از لهو حرام، همین موارد است.
- برخی فقهاء زیاده روی در اشتغالات لهوی را به عنوان یک معیار کمی، ملاک حرمت آن تلقی کرده اند.
با توجه به دیدگاه های فوق به نظر می رسد که هر فعل حرامی لهو است اما هر لهوی حرام نیست.
2- لعب:
واژه «لعب» نیز به لحاظ قلمرو معنایی، دایره شمول و موارد کاربرد گسترده است. علامه طباطبایی، لعب را به معنای کاری که از روی خیال انجام می شود و هدف و نتیجه اش خیالی باشد( محمدحسین طباطبایی، تفسیرالمیزان، مترجم: موسوی همدانی ج8 ص 166)
از جمع بندی دیدگاه های مختلف نکات ذیل استنتاج می شود:
- لعب به اعتبار بازداشتن از کار مهم، با لهو مشترک است و جزو مصادیق لهو شمرده می شود.
- فعل لعبی گاه ممکن است از نظم و قواعد خاصی تبعیت کند. نظیر بازی های تیمی
- فعل لعبی، فعل عاری از هدف یا دارای هدف خیالی و کودکانه و فاقد هدف عقلایی است.
3- لغو
لغو در لغت، افکار بیهوده و بی پایه ای است که انسان را از یاد خدا غافل می کند و از تفکر در آنچه مفید و سازنده است باز می دارد و به خود مشغول می سازد( طباطبائی ، همان ، ج 14 ص 197)، هر کار فاقد هدف عقلانی را لغو می گویند.(همان، ج 15، ص 165)
با توجه به دیدگاه های مختلف می توان نکات زیر را استنباط کرد:
- لغو نیز به فعل فاقد هدف یا فاقد هدف عقلائی اطلاق می شود.
- لغو در بازداشتن از امور مهم یا یاد خدا با لهو و لعب مشترک است.
- همه افعال مباح و حلالی که فرد را در مسیر سعادت اخروی کمک نکنند، مصداق لغو شمرده می شود.
- برخی از مصادیق قرانی لغو همچون شهادت باطل، خیانت، پیمان شکنی، بدعهدی جزو گناهان مسلم شمرده می شود.
- پرهیز از لغو با ذکر حق تلازم دارد.
- لغو بماهو لغو به عنوان فعل فاقد غرض عقلایی، حرام نیست.
4- قول زور
کلمه زور به معنای انحراف از حق است و به همین دلیل به دروغ و هر سخن باطل دیگری، زور اطلاق می شود. قول زور ظاهرا صرف قول و کلام نیست و سایر مجالس لهو و لعب ، شرب خمر، دروغ، غیبت و امثال ان را نیز در بر می گیرد.(مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 15 ص 165)
5- عبث
عبث، در فارسی به معنای بیهوده کاری یا کار بی هدف یا فاقد هدف صحیح است. از این رو، فاعل مختاری که با اراده کار می کند شانش این استکه برای کار خود منظور خاصی در نظر گیرد.
از جمع بندی نظرات مختلف، در مورد کار عبث نکات ذیل قابل استنباط است:
- کار عبث ، فعلی فاقد هدف یا فاقد هدف صحیح عقلائی است.
- عبث، کاری است که ما را به کمال و سعادت واقعی نمی رساند.
- عبث بودن یا نبودن امری نسبی است و هیچ فعلی به طور مطلق عبث و بی هدف نیست. از این رو بازی کودکانه نسبت به قوه خیال هدفمند وارضا کننده و نسبت به عقل ، عبث و بیهوده است.
- فعل حکیمانه در مقابل فعل عبث است که دارای غرض و هدف معقول ، انتخاب اصلح و ارجح ، انتخاب بهترین شیوه و طریق برای وصول به هدف و غرض ارجح است.
نکات مستفاد از تحلیل کلید واژه ها:
- وجه مشترک همه عناوین فوق، فقدان هدفمندی عقلانی و حکیمانه است.
- در همه این واژه ها، بازداشتن از امر مهم، بازداشتن از یاد خدا، انصراف از حق ، سوق دادن به گناه و فساد، سست کردن اراده و جزم، و برخی دیگر از کارکردهای منفی است.
- سرگرمی و تفریح با همه مصادیق متعدد و متکثر، در صورت داشتن هدف و کارکرد عقلانی، از مصداقیت عناوین چندگانه فوق خارج خواهند بود.
- در جامعه اسلامی قاعدتا، همه نیازها، از جمله نیازهای تفریحی و تفننی در چارچوب معیارهای متخذ از شریعت یا مورد تایید آن، باید ارضا و تامین شود.
- کلیدی ترین واژه از واژگان پنج گانه مزبور، که غالب فقهاء برای اثبات حرمت برخی مصادیق سرگرمی همچون غنا بدان تمسک جسته اند، واژه لهو است.
- باز داشتن از امر مهم، یک ویژگی نسبی است که به اعتبارات مختلف، تغییر می یابد.
- عناوین ثانویه مترتبی که سرگرمی و تفریح با همه مصادیق متعدد آن را، از حالت اباحه خارج ساخته و متعلق حکم حرمت قرار می دهد، بازدارندگی از یاد خدا و تقرب الی الله است.
- سرگرمی و تفریح اگر پاسخی به یک نیاز اصیل باشد قاعدتا ارزشمند خواهد بود. از این رو، اگر امری در جهت رفع و تامین نیازهای اصیل انسان – اعم از نیازهای جسمانی و روحانی ، مادی یا معنوی- موثر افتد، ارزشمند خواهد بود.
ادامه دارد…
با تلخیص
منبع: کتاب سرگرمی رسانه ای- با رویکردی اسلامی- ارتباطی به سرگرمی در سیمای ملی، سید حسین شرف الدین، انتشارات موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ اول ،1394 قم
نگارنده : عسکر درخشان دوست