بررسی حکم فقهی لهو در آیات و روایات
مهم ترین عنوان فقهی که از کلید واژه های سرگرمی است و فقهاء به آن پرداخته اند واژه لهو است.
باید ابتدا گفته شود که لهو به دو گونه می تواند حامل حکم باشد: 1- لهو بر وجه اطلاق 2- لهو از آن جهت که عنوان دیگری مثل غناء، صد عن سبیل الله و… بر آن صدق کند.
همه فقهاء به حرمت لهو از نوع دوم حکم داده اند و مصادیقی مثل غناء و ضرب اوتار را از مصادیق آن می شمرند.
اما سوال این است که آیا حکم حرمت برای لهو بر وجه اطلاق از آیات و روایات استنباط می شود؟
آیات
از بین آیات قرانی دو ایه بیشتر از بقیه نزدیک به حکم حرمت در مورد لهو هستند که این دو را مورد بررسی قرار می دهیم.
- أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تُلْهِکمْ أَمْوَالُکمْ وَ لاَ أَوْلاَدُکمْ عَنْ ذِکرِ اللَّهِ وَ مَنْ یفْعَلْ ذلِک فَأُولِئک هُمُ الْخَاسِرُونَ (منافقون/۹)
در این آیه بیان شده است که اموری مثل اموال و اولاد باعث فراموش شدن و دوری از ذکر خداوند نشوند و در پایان آیه کسانی که مرتکب چنین رفتاری شوند خاسرون و هلاک شوندگان عنوان گرفته اند.
آنچه واضح است اینکه نهی دال حرمت است. بنابراین لهو امری حرام است.
نقد استدلال: آنچه در آیه بیان شده است نهی از دوری از ذکر خداوند است و منظور از ذکر الله، امور واجبی مثل نماز یومیه، روزه، زکات و … می باشد. بنابراین اگر لهوی مانع از اینگونه امور واجب نباشد حرام نیست.
- وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیرِ عِلْمٍ وَ یتَّخِذَهَا هُزُواً أُولئِک لَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ. (لقمان/۶)
در این آیه هم لهو مقید به گمراهی از سبیل و راه خداوند است و در این صورت وعید به عذاب داده شده است و از طرفی روایت ذیل این آیه، لهو را به غنا تطبیق داده است.
روایات
از جمله روایاتی که بر حرمت مطلق لهو استدلال شده است عبارتند از:
- روایات دال بر وجوب اتمام نماز مسافری که سفرش برای صید لهوی است. که از جمله آنها عبارت است از:
«عن أبي جعفر ع قال سألته عمن يخرج من أهله بالصقور و البزاة و الكلاب يتنزه الليلة و الليلتين و الثلاث هل يقصر من صلاته أم لا يقصر قال إنما خرج في لهو لا يقصر»
برخی از فقهاء برای حرمت لهو به روایات دال بر وجوب اتمام نماز بر مسافری که سفرش برای صید لهوی است استناد کردند. به این نحو که، اگر سفر مسافر حرام باشد نماز را باید تمام بخواند، نماز مسافر صید لهوی باید تمام باشد پس صید لهوی حرام است. بنا بر این ، لهو حرام است.
این طائفه از روایات دلالتی بر حرمت لهو بر وجه اطلاق ندارند چرا که اولا این روایات ضعیف اند و ثانیا این روایات بالالتزام بر حرمت لهو دلالت دارند در حالی که ملازمه ای بین وجوب اتمام نماز در سفر و معصیت وجود ندارد.
- روایاتی که لهو را از گناهان کبیره می دانند. یک مورد از آن ادله روایت فضل بن شاذان از امام رضا است:
وَ فِي عُيُونِ الْأَخْبَارِ بِأَسَانِيدِهِ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ الرِّضَا ع فِي كِتَابِهِ إِلَى الْمَأْمُونِ قَالَ:… اجْتِنَابُ الْكَبَائِرِ … الْمُحَارَبَةُ لِأَوْلِيَاءِ اللَّهِ وَ الِاشْتِغَالُ بِالْمَلَاهِي وَ الْإِصْرَارُ عَلَى الذُّنُوبِ.
اولا این روایات ضعیف السند هست و ثانیا این روایت دلالت بر حرمت لهوی می کند که مانند غناء و… «صدّ عن ذکر الله» باشد و دلالت بر حرمت مطلق لهو نمی کند. و ثالثا روایت مجمل است چرا که در روایت کلمه ملاهی امده است و در اینکه فعل باشد و یا آلات لهو باشد مردد هستیم و هیچ ترجیحی در حمل یکی بر دیگری نیست.
- اخبار مستفیضه و یا متواترِ دال بر حرمت استعمال ملاهی و معازف. از جمله این روایات، روایت زیر می باشد:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَنْبَسَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: اسْتِمَاعُ اللَّهْوِ وَ الْغِنَاءِ يُنْبِتُ النِّفَاقَ كَمَا يُنْبِتُ الْمَاءُ الزَّرْعَ.
این روایات دلال بر حرمت قسم خاصی از لهو هستند که حرمت آنها از ضروریات دین است و مطلق لهو را حرام نمی دانند.
- اخباری که ظهور بدوی در حرمت لهو مطلق دارند. که به یک روایت از آنها اشاره می شود:
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِسْمَاعِيلَ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: … كُلُّ لَهْوِ الْمُؤْمِنِ بَاطِلٌ إِلَّا فِي ثَلَاثٍ… .
بر فرض که این روایات صحیحه باشند عمل به اطلاق آنها صحیح نیست چرا که ضرورت، بر جواز لهو در برخی موارد دلالت می کند و برخی از موارد لهو مثل بازی با تسبیح یا با موهای ریش یا با سنگریزه و … از امور مباح هستند. بنابراین این روایات بر قسم خاصی از لهو مثل غنا یا صد عن ذکر الله و … که از محرمات الهی هستند، حمل می شوند.
در ضمن باید گفت که برخی روایات، برخی مصادیق لهو مثل تادیب اسب، تیراندازی و جماع با زن را مورد تایید داده اند:
. َ نِعْمَ اللَّهْوُ الْمِغْزَلُ لِلْمَرْأَةِ الصَّالِحَةِ.
. َ كُلُّ لَهْوِ الْمُؤْمِنِ بَاطِلٌ إِلَّا فِي ثَلَاثٍ فِي تَأْدِيبِهِ الْفَرَسَ وَ رَمْيِهِ عَنْ قَوْسِهِ وَ مُلَاعَبَتِهِ امْرَأَتَه.
نتیجه:
بنابراین هیچ دلیلی بر حرمت لهو به صورت مطلق- یعنی همه مصادیق آن- نداریم و تنها برخی مصادیق لهو که «صد عن ذکر الله» و یا غنا و یا … باشند حرام اند.
نگارنده: عسکر درخشان دوست
منابع:
. خویی، ابوالقاسم، مصباح الفقاهه
. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشيعة
. صدوق، محمد بن علی، علل الشرائع
. علی دوست، ابوالقاسم، مجله فقاهت، شماره 82
. فيض كاشانى، محمد محسن، الوافي
. کلینی، محمد بن یعقوب، الكافي (ط – الإسلامية)