موضوع ادله حرمت بازی با ابزار غیرقماری به صورت برد و باخت
جلسه دهم 98/07/15 تقریر حجت الاسلام عسگر درخشان دوست
بازی های رایانه ای گاهی با وجود اینکه الات قمار نیست اما برخی به صورت برد و باختی گاهاً با آنها بازی قماری می کنند و یا اینکه در بازیی، حالت قماری و برد و باختی هم برای آن پیش بینی شده است که کاربر می تواند این حالت را انتخاب کند.
در باره حکم تکلیفی اکثر علماء قائل به حرمت آن هستند هر چند قائل به جواز داریم که از جمله آنها صاحب جواهر است.
ادله حرمت را بررسی کردیم تقریبا تمام روایاتی که می توان به آن استناد کرد آورده شد.
وَ عَنْ حَمْدَوَيْهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى قَالَ: كَتَبَ إِبْرَاهِيمُ بْنُ عَنْبَسَةَ يَعْنِي إِلَى عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ ع- إِنْ رَأَى سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ أَنْ يُخْبِرَنِي عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ …الْآيَةَ» فَمَا الْمَيْسِرُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَكَتَبَ كُلُ مَا قُومِرَ بِهِ فَهُوَ الْمَيْسِرُ وَ كُلُّ مُسْكِرٍ حَرَامٌ.[1]
هر چیزی که به وسیله آن قمار می شود که فعلیت از این فهمیده می شود این میسر است. این روایت اطلاق دارد و الات قمار و غیر الات را هم می گیرد و چه به صورت برد و باختی باشد و چه برد و باختی نباشد.
دلالت این روایت وسیع است. «کل ما» همه الات را می گیرد و سند حدیث خوب است و دلالت آن هم خوب است .
اشکالی که دارد «کل ما قومر به» ظهور در الات قمار دارد چرا که الات قمار هستند که قمار به وسیله آنها انجام می شود و الات غیر قماری در عرف مردم قومر به نیستند. و اگر کسی ادعای انصراف کند انصراف ثابت نیست چرا که انصراف در اینجا غلبه استعمالی نیست بلکه ادعای وجودی است یعنی الات قمار در خارج بیشتر الات قماریند که باعث انصراف می شود و این منشا صحیحی نیست انچه موجب توهم انصراف می شود غلبه وجودی است.
«کل ما» از الفاظ اطلاقی است و برخی آن را عام می دهند و تصریح در عموم دارد. اشکالی که هست به مدخول عموم است که جواب را دادیم . برخی در مدخول ادات عموم می گویند باید ماده یا مدخول «کل» و ادات عموم باید اطلاق داشته باشد که اخوند این را مطرح می کند و اقای خویی رد می کند و به نظر بنده این قید در مدخول ادات عموم، شرط است و باید آن را در نظر گرفت و مثلا این «کل عالم» ایا هر عالمی را می گوید و یا عالم دینی را می گوید.
این بحث برای ما روشن بود چون ما موضوعا آن را قمار می دانستیم و ادله قمار در حرمت کفایت می کرد اما اگر قمار ندانیم همه ادله دلالت ندارند اما برخی از انها مثل «کل ما قومر علیه و به» دلالت می کند
صاحب جواهر قائل است که اگر بازی با غیر ابزار اگر برد و باختی هم باشد قمار نیست و دلیل ایشان اول اصل است در هر چیزی که شک کنیم ایا جایز است یا نه ؟ اصل جواز است و این بر مبنای عدم صدق قمار است.
و از اینرو کسی که قائل به حرمت است باید دلیل بیاورد.
جواب این اصل:
بازی کردن با حالت برد و باخت با الت غیرقمار، یا قمار است و یا قمار نیست و هر دو طرف دلیل دارند لذا اصل کنار می رود.
دلیل دیگر صحیحه محمد بن قیس :
راویان همه ثقه اند و صحیحه اند.
قصه فردی است که قضیه را نزد امیرالمومنین اوردند که گوسفندی را قرار داد که اگر همه را بخورند هیچی و اگر نتوانستند همه را بخورند فلان مبلغ را باید بدهند و افراد نتوانستند و فرد طلبکار شد و این گونه قرار داد را در عرب مواکله می گویند. ل بازی ماست خوری
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُوسُفَ بْنِ عَقِيلٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ قَيْسٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَضَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي رَجُلٍ أَكَلَ وَ أَصْحَابٌ لَهُ شَاةً فَقَالَ إِنْ أَكَلْتُمُوهَا فَهِيَ لَكُمْ وَ إِنْ لَمْ تَأْكُلُوهَا فَعَلَيْكُمْ كَذَا وَ كَذَا فَقَضَى فِيهِ أَنَّ ذَلِكَ بَاطِلٌ لَا شَيْءَ فِي الْمُؤَاكَلَةِ مِنَ الطَّعَامِ مَا قَلَّ مِنْهُ وَ مَا كَثُرَ وَ مَنَعَ غَرَامَتَهُ فِيهِ.[2]
این مصداق لعب است و طرفین دارند روی فکر همدیگر مغالبه می کند یکی می گوید می توانم دیگری می گوید نمی توانید و قید مراهنه در اینجا هم روشن است این اقا گوسفند را وسط گذاشت و آن طرف هم معلوم است که آن وجه را باید بپردازد.
لَا شَيْءَ فِي الْمُؤَاكَلَةِ مِنَ الطَّعَامِ. امام علیه السلام نگفت کار حرامی بود و فقط تقریر کرد که مال باطل است
و این دلالت روایت است و صاحب جواهر هم به همین رویات استدلال کرد.
این روایت نمی تواند بر جواز تکلیفی دلالت کند چرا که سوالی که از امام شد در مورد حکم وضعی و بدهکار بودن افراد بوده است نه در باره حکم فعل آنها که حکم تکلیفی باشد و مساله حرمت و جواز تکلیفی مطرح نبود.
و از طرفی موردی که گفته شد این از مصادیق قمار است و روایت فقط از نظر حکم وضعی در مقام بیان بود ولی از نظر حکم تکلیفی در مقام بیان نیست.
[1]. شیخ حر عاملی، وسائل الشيعة ؛ ج17 ؛ ص325؛ تفسير العيّاشيّ 1- 105- 311.
[2].کلینی، محمد بن یعقوب، الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج7 ؛ ص428