تعریف لهو
بعد از روشن شدن اجمالی معنای سرگرمی، باید عناوین فقهی قابل انطباق بر سرگرمی را پیدا کرده و مورد بررسی قرار دهیم تا نتیجه فقهی به ثمر بنشیند.
عناوینی مثل لهو، لعب، لغو، باطل و زور در فقه توسط فقهاء بحث شده است که به بحث سرگرمی نزدیک اند و می توان منطبق شدن آنها با سرگرمی مورد بررسی قرار داد و نسبت هر یک از آنها را با مفهوم سرگرمی مشخص کرد.
از بین عناوین ذکر شده، شاخصترین عنوان فقهی که فقهاء در کتب فقهی(مکاسب محرمه) از آن بحث کرده اند[1] و از طرفی پر اهمیت ترین عنوان در این رابطه، عنوان لهو است. و سِر مطلب این است که لهو در لسان فقهاء، از مواردی است که حرمت آنن مسلم دانسته شده است و اختلاف و بحث علمی در معنا ومصادیقِ حرام آن است.
به همین خاطر لازم است طبق روش موضوعات مستحدثه و هم چنین غیرمستحدثه باید اول معنای موضوع دانسته شود و در مرحله بعد به دنبال انطباق آن معنا و عناوین فقهی مطابق با آن باشد و بحث امروز ما در مورد مرحله دوم است.
قبل از پرداختن به این دو مرحله، باید این مطلب گفته شود که عناوین فقهی که قابلیت انطباق بر عنوان سرگرمی را دارند در بحث ما دو گونه هستند:
- عناوین خاص: عناوینی که حکم خاصی در فقه دارند. از جمله مثالهای این عنوان می توان به قمار، رقص، ورزش و … اشاره کرد.
- عناوین عام: عناوینی مثل لهو، لغو، لعب، باطل و زور
از جمله عناوین عامی که باید مورد بررسی قرار گیرد واژه لهو است:
شیخ انصاری سه معنا را در معنای لهو احتمال داده است:
معنای اول: لهو به معنای بازی کردن و مطلق لعب است و هر گونه بازی کردنی که انسان مرتکب می شود را لهو می گویند. از جمله کسانی که این معنا را برای لهو گفته اند لِغویین[2] هستند.
معنای دوم: اللهو، اللعب عن بطر است[3]. بطر به معنای شدت شادی است و لهو، بازی کردنی است که از شدت شادی باشد.
شادی نوعی هیجان است و نوعی دیگر از هیجان شدت ناراحتی است. و فرق بین بطر و اطراب همین است که اطراب ممکن است از روی شادی یا هزن باشد . اما بطر فقط هیجان ناشی از شدت شادی است. بنابراین غنا، هر دو نوع از هیجان را دارا می باشد اما لهو تنها هیجان ناشی از شادی را می گیرد.
ظاهرا منظور شیخ از این معنا ، بازی کردن از روی شدت شادی و فرح، حرکات غیر عقلایی مثل رقصیدن است.
از همین باب، برخی از فقهاء رقصیدن که جهت و هدف عقلایی داشته باشد را حلال دانسته اند از جمله این موارد می توان به رقصیدن در عروسی یا رقصیدن زن برای شوهر مثال زد.
معنای سوم: رفتارهای که غرض عقلایی ندارد و منشا آن شهوت است و هدف بیرونی ندارد[4]. همین که می گوییم لهو هدف بیرونی ندارد به واژه سرگرمی مفهوما نزدیک می شود. و لذا بیراهه نیست که گفته شود سرگرمی همان لهو است. هر چند لهو قابلیت این را دارد که در جنبه های شخصی غرض عقلائی داشته باشد.
شیخ انصاری اولین معنا را با نگاه به کتب لغه معنا کرد و در معنای دوم و سوم با نظر به لهو حرام معنا کرده است.
اشکالات این سه معنا:
اشکال عمده این است که این معانی اجمال دارند اینکه حرکتی که غرض عقلایی ندارد این را پایه و مبنی خود قرار می دهید که حکم را بیان کنید و حکم به حرمت می دهید. و این در حالی است که در روز می بینیم که حرکت غیرعقلایی افراد بعضا بیشتر از حرکات با غرض عقلایی است.
آیا اینها همه لهو است؟ آیا حرکاتی که شما می گویید به صورت جزئی است یا مرکب است؟ آیا مطلق حرکت است؟
در حالی که عرف به بسیاری از این حرکات لهو نمی گوید.عرف به حرکات رقص لهو می گویند. اما صرف اینکه دست حرکت کند که لهو نیست و اگر با نگاه عرفی به اینگونه حرکات و افعال نگاه شود همه حرکات مصداق لهو نیستند بلکه حرکات خاصی هستند که به آنها لهو گفته می شود و این قیود را شیخ نیاورده است و محدوده حرکات مشخص نشد و این باعث اجمال و ابهام در معنا شده است، و بین کمترین حرکات و بیشترین حرکات، فاصله زیاد است که یقینا کمترین را لهو نمی گویند.
معنای ظاهر واژه لهو با استفاده از برخی کاربردهای روایی و قرانی این است که در نفس انسان قرار می گیرد و به واسطه نفس صورت می گیرد نه به جوارح، و بیشتر به معنای کارهای که در دل انسان انجام می گیرد و به آنها لهو می گویند نه کارهای بیرونی و این در حالی است که شیخ، لهو را به معنای جوارحی گرفت.
به عنوان مثال در قرآن آیاتی وجود دارد که لهو را به قلب و … استناد داده است.
«لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَ أَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذينَ ظَلَمُوا هَلْ هذا إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَ فَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُون.»(الأنبياء: 3)
«أَلْهاكُمُ التَّكاثُر».(التكاثر : 1)
«رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إيتاءِ الزَّكاةِ يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصار.» ( النور :37)
در این استنادها ممکن است استعمال مجازی باشد و استعمال اعم از حقیقت و مجاز است. بنابراین بر معنای شیخ که لهو را به حرکات جوارحی زده است اشکالی نیستت.
جواب: این اول کلام است و باید اول معنای حقیقی را ثابت کنیم بعد بگوییم اینها معنای حقیقی نیستند و معنای مجازی اند.
بنابراین این سه معنای شیخ تمام معنا نیستند اینها لهو هستند اما تمام لهو این نیست. و از طرفی برخی چیزهای که لهو نیستند را هم می گیرد. از اینرو تعریف شیخ برخی مصادیق لهو را نمی گیرد و برخی چیزهای که لهو نیستند داخل در معنای شیخ هستند و لذا تعریف شیخ جامع و مانع نیست.
در نهایت شیخ معنای سوم از معانی ذکر شده را پذیرفته است که اجمال دارد و باید تحدید شود. و از نگاه عرفی معنایی با این اطلاق را به عنوان لهو قبول نمی کنند. و لذا تعریف ایشان نقص دارد.
نکته ی دیگری که باید بیان شود این است که با نگاه به روایات می توان این برداشت را کرد که لهو در روایات یک معنای خاص داشته است. که ما این نکته را در آیات و روایات بررسی خواهیم کرد.
نگارنده: حجت الاسلام عسکر درخشان دوست
[1].شیخ انصاری ، مرتضی ، كتاب المكاسب (للشيخ الأنصاري، ط – الحديثة)، ج2، ص:41
[2]. ابن اثير، مبارك بن محمد، النهاية في غريب الحديث و الأثر، ج4، ص: 282؛ واسطی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس؛ ج20، ص: 170
[3]. لو خُصَّ اللّهو بما يكون عن بَطَرٍ و فسّر بشدّة الفرح كان الأقوى تحريمه، و يدخل في ذلك الرقص و التصفيق، و الضرب بالطشت بدل الدفّ، و كلّ ما يفيد فائدة آلات اللهو. (كتاب المكاسب (للشيخ الأنصاري، ط – الحديثة)، ج2، ص: 47)
[4]. اللّهو ما تلتذّ به النفس، و ينبعث عن القوى الشهوية. (كتاب المكاسب (للشيخ الأنصاري، ط – الحديثة)، ج2، ص: 48)