معنای لهو در لغت و تطبیق آن با سرگرمی
در جلسه قبل بحث از عناوین فقهی قابل انطباق بر سرگرمی در بازی های رایانه ای شد
و به برخی از عناوین فقهی مثل لهو، لعب، لغو و… اشاره شد
حال به صورت گسترده تر در لغت، روایات و اصطلاح فقهاء به بررسی گذاشته می شوند
و بعد از آن به حکم فقهی آنها پرداخته می شود.
از مهمترین عناوین قابل انطباق عنوان فقهی لهو است.
پرداختن به معنای لهو از جهاتی حائز اهمیت است و آن بدین جهت است که در قران و روایات و سخن فقهاء ذکر شده است. و از طرفی برخی فقهاء حرمت لهو را مسلم دانسته اند از این رو بحث از آن موضوعیت دارد و به عنوان اولیه، این واژه مورد بررسی قرار می گیرد.
قابل توجه است که اصطلاحات امروز به سرگرمی، لهو نمی گویند بلکه استجمام، ترفیه، تسلیه، ریاضه، لعبه، مرح، هوایه و مسترحیه از جمله عناوین در لغت معاصر است که در مفهوم به سرگرمی نزدیک اند.
اما از انجا که فقهاء سرگرمی را در کنار لهو آورده اند به آن پرداخته می شود:
خلیل، لهو را اینگونه معنا کرده است: «اللهو: ما شغلک من هوی او طرب. لهَی یلهو». «و صدوف عن الشی لهوت عنه »[1]
در اینجا به صورت مطلق اورده است چه شدت شادی باشد و چه شدت غم و غصه باشد.
لهو از نگاه این لغوی و دیگر لغویان دو اصطلاح و استعمال دارد:
- «لهَی یلهو» که این استعمال با حرف جر«باء» متعدی می شود و به معنای مشغول شدن است.
- «لهی یلهی» که با حرف جر « عن» متعدی می شود و به معنای بازماندن است.
از بین این دو استعمال، استعمال اول برای بحث از سرگرمی مناسب است.
استعمال دوم که به معنای چیزی که از کار باز می دارد، است هر چند می توان آن را به معنای برگرداند که به معنای مشغول شدن هم باشد و آن استعمال به این صورت است که« لهی عن فلان بفلان» . که در این صورت به یک معنای مشترکی بین این استعمالها می رسیم . اما از آن جا که دو گونه حرف جر می گیرند و معنا وابسته به دو حرف جر مختلف است نمی توان این برداشت را از آن دو کرد و معانی دو استعمال را به یک معنا برگرداند.
در کتب لغت، لهو بیشتر به اثر و یا نتیجه معنا شده است و اینکه انسان را مشغول می کند و یا او را باز می دارد این تعریف به اثر ونتیجه است. و کمتر به ماهیت لهو پرداختند.
لغوی ها در بیان معنا بیشر به اثر ترجمه کردند و نتیجه را بیان کردند که ما را مشغول می کند و ما را باز می دارد و یا اینکه مصادیق آن را بیان کردند از اینرو کمتر به ماهیت آن پرداختند.
از جستجو در کتب لغت، معانی زیر از واژه لهو گردآوری می شود:
در کتاب المحیط فی اللغه[2]، برای لهو مصادیقی مثل زن و بچه ، مباشرت با همسر و لعب را آورده است. در این مصادیق و در همه مصادیق لهو، نوعی مشغولیت هست حتی برخی کارهای واقعی را در مصادیق لهو آورده اند که از آن جمله می توان به گندم درون آسیاب ریختن، اشاره کرد.
زبیدی[3] نسبت بین لهو و لعب را عموم و خصوص مطلق دانسته است که لعب خاص و لهو مطلق است به عبارتی دیگر، هر لعبی مصداق لهو است اما هر لهوی ممکن است لعب نباشد. و جمع بین معانی ذکر شده به این است که لهو به معنای مشغولیت و صرف از شی است.
حال سوال این است که متعلق این چیست یعنی فعل و کار و مصداق لهو، انسان را از چه چیزی باز می دارد تا اینکه مشغولیت صدق کند.
راغب اصفهانی[4] در معنای لهو می فرمایند:
«ما یشغل الانسان عما یعنیه و یهمّه»
با توجه به اینکه راغب، الفاظ قرآنی را بیان می کند و معانی آنها را ذکر می کند آیا این گونه نگاه برای رسیدن به معنای لغوی و عرف عام یک واژه، موثر است؟
در جواب می توان گفت که ایشان، الفاظ قرآنی را ابتدا به معنای لغوی و عرفی برمی گرداند و معانی عرفی آنها را بیان می کند و سپس بر قرآن منطببق می کند. از این رو ابتدا می گوید:« لهوت ب… ، لهوت عن… » سپس وارد مصادیق قرآنی می شود.
از جمله ویژگی های که از این مثالها و آثار می توان به دست آورد عبارت است از:
- لهو از نگاه عرفی موجب مشغولیت است. و اگر در لغت آمده است که:«اللهو معروف» این یعنی مشغولیت آن اشکار است.
- لهو انسان را از امور مهم باز می دارد.
- لهو آن چیزی است که هدف خاصی ندارد. و این مطلب را از برخی مصادیق یا آثار و معانی می توان برداشت کرد.
و باید این نکته را بیان کرد که چیزی که انسان را از امور مهم باز دارد یعنی خودش هدف مهمی ندارد. و امور مهم آن چیزیهای هستند که مورد قصد و توجه هستند و این یعنی خودش امر لهوی، مورد قصد و توجه نیست.
- از جمله مصادیق روشن لهو امثال بازی ، و در برخی از استعمالات امثال رقص است.
سوالی که در اینجا پیش می آید این است که بین لهو و لعب چه رابطه ی معنایی وجود دارد؟ آیا بین لهو و لعب تفاوتی در معنا هست؟
برخی گفته اند رابطه بین لهو و لعب مساوی است و هیچ تفاوت معنایی نیست.
اما گروهی بین این واژه تفاوت معنایی قائل شدند:
فرق لهو و لعب در این است که اگر چه هر دو موجب مشغولیت می شوند اما لهو اعم از لعب است و لعب فقط مشغولیتهای جوارحی که به واسطه اعضاء و جوارح و حرکات انجام می شوند را در برمی گیرد حال اینکه لهو همه مشغولیتهای انسان اعم از جوارحی و جوانحی(ذهنی) را در بر بگیرد.
و از طرفی لهو برای این است که انسان خودش را به چیزی که فایده ی عاقلانه ندارد مشغول کند و از آن لذت ببرد ولی لعب لزوما اینگونه نیست و می توان مصادیقی برای آن پیدا کرد که مصداق لهو نباشند به عنوان مثال بازی های که برای بچه های یکی دو سال هست و هیچ عرفی به این بازی ها، لهو نمی گویند.
ویژگی دیگری که در کتاب تاج العروس بیان کرده است لذت بخش بودن هست که امر لهوی همراه با لذت است از اینرو اموری که از روی تکلیف و تکلف هستند لهو بر آنها صدق نمی کند.
بنابراین با توجه به مطالب فوق، می توان ویژگی های لهو را اینگونه بیان کرد که لهو اولا باید مشغولیت داشته باشد و ثانیا انسان را از کار مهم بازدارد و ثالثا هدف خاصی نداشته باشد و امری عقلائی نباشد و رابعا همراه با لذت باشد و خامسا اعم از فعالیتهای جوارحی و جوانحی باشد.
آنچه در کتب لغت ذکر شد این مجموعه معانی بودند و چیزی بیشتر از این را ذکر نکرده اند.
ارباب لغت، معنای لهو را مطلق بیان کرده اند و اینکه منشا و منبعث از کارهای شهوی باشد در کلماتشان دیده نمی شود و اگر در جایی بیان شده باشد مصادیق را بیان کرده اند و در مفهوم و معنای لهو قید نیست.
حال با توجه به اینکه معنای لهو نزد لغویین معلوم شد سراغ واژه سرگرمی می رویم و اینکه آیا سرگرمی همان لهو است؟ ایا لهو بر سرگرمی منطبق می شود تا بازی های رایانه ای به خاطر وجود سرگرمی در آنها، مصداق لهو شوند یا نه؟
برخی بازیهای رایانه ای مصداق لهو هستند یعنی این ویژگی هایی که برای لهو گفته شد، درآنها وجود دارد. چرا که بازی های رایانه ای هدف خاصی ندارند لذت دارند و انسان را از کارهای مهم بازمی دارند.
اما برخی دیگر اینگونه نیستند بلکه آثار مثبتی دارند به عنوان مثال برای رفع خستگی استفاده می شوند و یا در بازهای اموزشی که هدف خاص دارند می توان از آنها برای آموزش دادن به افراد و یا در بازیهای درمانی که هدف درمان دارند و یا بازیهای که باعث شکوفایی قدرت و توانایی ها و استعداد کودکان می شوند.
این گونه بازی ها با توجه به اینکه غرض عقلایی پشت سرآنهاست و هدف دارند از مصادیق لهو بودن خارج می شوند.
برخی بازی ها از آن جهت که دارای غوطه وری بالا هستند و انسان را از کارهای مهم باز می دارند و ممکن است انسان را از کارهای مهم باز دارد داخل در مصادیق لهو می شوند هر چند نمی توان گفت که بازی کردن با این بازی ها حرام است چرا که هر لهوی مصداق لهو حرام نیست.
به عنوان مثال بازی کلش دارای غوطه وری هست اما برخی از مکانیکهای به کاربرده شده در آنن باعث شده است که غوطه وری قابل کنترل باشد به عنوان مثال بعد از مقداری بازی یا حمله، باید کاربر صبر کند تا نیروها بازسازی شوند و این می تواند کاربر را کنترل کند(هر چند این مکانیک برای کسانی که اهل پول خرج کردن باشند کمرنگتر باشد).
باید به این نکته توجه کرد که امور مهم، با توجه به متعلق آن فرق می کند در برخی مواقع امر مهم است و در برخی مواقع امر مباح و یا مستحب است.
بنابراین یک بازی می توان مصداق لهو باشد و می تواند مصداق لهو نباشد و علاوه بر معیار نوعی که برای هر بازی می توان ارائه داد، لهوی بودن یک بازی می تواند با افراد و اشخاص مختلف، تفاوت کند به عنوان مثال اگر فردی، کلش را با ویژگی های بالا بازی کند مصداق لهو است اما اگر برای رفع خستگی بازی کند دیگر لهو نیست چرا که قصد و غرض عقلائی پیدا کرده است.
برای تشخیص لهوی بودن بازی می توان به دو اعتبار نگاه کرد:
- با نگاه به بازی و مکانیکها وسیستم ها و اجزاء و عناصری که در آن گذاشته اند و به عبارتی دیگر به قالب بازی نگاه کنیم و آن را از این حیث مورد توجه قرار بدهیم و بررسی شود که بازی با این خصوصیات و فاکتورها، نوعا انسان را به لهو می کشاند یا نه؟
در این صورت بازی را می توان متصف به لهوی بودن یا نبودن کرد.
- با نگاه به افراد و اشخاص، لهوی بودن بازی سنجیده شود به این معنا که ممکن است بازی به لحاظ نوعی لهوی نباشد اما افراد و کاربرها چگونه سراغ بازی می روند آیا در بازی غوطه ور می شود یا نه؟ آیا کاربر را از کارهای مهم باز می دارد یا نه؟
لذا ممکن است کسی با این بازی غوطه ور نشود و با هدف و غرض عقلایی سراغ این بازی برود مثلا برای رفع خستگی یا آموزش یا درمان و … ، اما از طرفی دیگر اگر کسی وارد این بازی شود و ویژگی های گفته شد برای او ایجاد شد در این صورت بازی، برای آن شخص لهوی است.
به صورت مثال معمولا بازیهای کژوال و کوتاه نسبت به بازی های هاردکور و طولانی غوطه وری کمتری دارند و جدا شدن انسان از آنها راحت تر است و از طرفی بیشتر انسان این بازیها را به قصدهای مثل رفع خستگی و … انجام می دهد.
به عنوان مثال یک بچه یکسری کارهای روزمره دارد باید مدرسه برود، اوا مر پدر و مادر را انجام دهد ، غذا بخورد ، مایعات بنوشد، قضای حاجت داشته باشد و… حال اگر با مشغولیت به بازی و غوطه ور شدن در آن باعث شود که فرد این کارها را ترک کند این معلوم است که برای این بچه ، این بازی لهوی است..
حال آیا این لهو با سرگرمی تطبیق می کند؟ رابطه بین سرگرمی و لهو چیست؟ آن چه می توان گفت اینکه در معنای سرگرمی این قید نیست که انسان را از کار مهم باز دارد لذا سرگرمی ممکن است انسان را از کار مهم باز دارد و ممکن است بازندارد. از اینرو، رابطه بین لهو و سرگرمی عام وخاص مطلق است به گونه ای که سرگرمی عام و لهو خاص است به عبارتی دیگر هر لهوی سرگرمی است اما هر سرگرمی ای لهو نیست. بنابراین سرگرمی دو دسته است:
- سرگرمی لهوی: سرگرمی که همه ویژگی های امور لهوی را دارد که گفته شد.
- سرگرمی غیر لهوی: مثلا برای رفع خستگی بازی کند.
از این رو اسلام گفته است سرگرمی را مدیریت کن و برای آن برنامه ریزی کن.
نگارنده: حجت الاسلام عسگر درخشان دوست
[1]. خلیل بن احمد، العین ، ج4 ص 87؛ صاحب بن عباد، المحیط فی اللغه، ج4 ص 61 به جای صدوف، واژه صرف را به کار برده است.
[2] . همان، ج4 ص61
[3]. واسطی زبیدی، تاج العروس، ج20 ص 170
[4] ، راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القران، ص748